سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درمان شناختی- رفتاری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق درمان شناختی رفتاری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 35
مبانی نظری و پیشینه تحقیق درمان شناختی- رفتاری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

درمان شناختی- رفتاری

 

اصطلاح رفتار درمانی شناختی[1]، نخستین بار در ادبیات علمی میانه‌ی دهه 1970 به ‌کار

 

رفت و مبانی تجربی رویکردهای شناختی-رفتاری به مسایل روانی به ابتدای قرن حاضر بر می‌گردد. در زمان نسبتاً کوتاهی پس از آن، رفتار درمانی شناختی به یک روان‌درمانی پیشرو در اکثر کشورهای غربی تبدیل شد. درمان­های شناختی– رفتاری شامل راهبردهایی هستند که به منظور تغییر تفکر، نگرش، ادراک و رفتار افراد مسئله دار طراحی شده اند. درمان شناختی- رفتاری، اساساً رویکردی است که استفاده از آن برای درمان گروه وسیعی از اختلال های روانی مورد توجه و حمایت نظری و تجربی فراوانی قرار گرفته است. در این رویکرد که روش های شناختی و رفتاری در کنار هم به کار می­روند، بر شناسایی باورهای نادرست، منفی و غیرمنطقی تأثیرگذار بر عواطف و رفتارهای بیماران و اصلاح این باورهای زیربنایی با استفاده از فنون شناختی و رفتاری تأکید می شود. درمان شناختی– رفتاری را می توان هم در موقعیت های درمان فردی و هم در موقعیت های درمان گروهی بکار گرفت و به نتایج خوبی دست یافت(به نقل از خدایاری فرد، 1389).

 

اساساً درمان شناختی- رفتاری از تلفیق دو رویکرد رفتار درمانی و رویکرد شناختی پدید آمده است. امروزه این رویکرد نظریه و نگرش های نسبتاً متفاوتی را در خود جای داده است که تنها وجه مشترک آنها، توجه به نقش واسطه ی فرایندهای شناختی در پردازش اطلاعات و بروز واکنش فرد به محرک هاست. این رویکرد از اصطلاحات و مفاهیمی استفاده می کند که به نحوی در چارچوب رفتاری معنا پیدا می­کنند و قابل ارزیابی و سنجش تلقی می­شوند(اصلانی و همکاران، 1386). همچنین، درمان شناختی- رفتاری به عنوان یکی از انواع روان درمانگری از نظر تجربی بسیار معتبر است، به طوری که نتایج350 مطالعه ی انجام شده در این زمینه، نشان دهنده ی کارایی این شیوه ی درمانی در درمان اختلال های روان پزشکی مانند اختلال­های اضطرابی، افسردگی و غیره است(بک و ویشار[2]، 2000). این رویکرد درمانی با وجود اینکه نسبتاً جدید است و قدمت زیادی ندارد، هم به عنوان یک نظریه و هم به عنوان یک روش درمانگری زمینه را برای انجام مطالعات و تحقیقات بی سابقه فراهم کرده است. همچنین، شیوه ی درمانی شناحتی- رفتاری و بسیاری از تبیین های نظری آن مورد حمایت های فراوانی قرار گرفته است(بایلینگ و کویکن[3]، 2003).

 

به لحاظ تاریخی، مبانی تجربی رویکردهای شناختی– رفتاری به مسایل روانی به ابتدای قرن حاضر بر می‌گردد. در شروع این قرن پاولف به بررسی و پژوهش درباره پدیده‌ای که آن را شرطی‌سازی کلاسیک نامید، پرداخت. شرطی‌سازی کنشگر از مشاهدات ثرندایک، تولمن و گاتری شناخته شد؛ و اسکینر تقویت کننده‌ها را تعریف کرد. این اصول رفتاری تدریجاً در زمینه‌های بالینی کاربرد پیدا کرد که برای مثال می‌توان به کارهای واتسون و در زمینه‌ی اضطراب و ماورر درباره ی شب‌ادراری اشاره کرد. سهم اصلی در رشد اولیه رفتار درمانی را ولپی، که تحقیقات‌ آزمایشگاهی او بر القای آزمایشی رفتار روان‌نژند در حیوانات پایه‌ای برای ابداع فنون کاهش ترس شد و آیزنک که ساختار نظری محکم و بنیادی منطقی برای این درمان جدید فراهم آورد بر عهده داشتند.

 

نارضایتی‌ها و فقدان پیشرفت چشمگیر در نظریه‌پردازی درباره‌ی رفتاردرمانی در دهه های 1970 تا 1990 و نیز بی‌اثر بودن روش‌های موفق در کاهش اضطراب و چیره شدن بر رفتار اجتنابی ناسازگار در درمان افسردگی، راه را برای کشانیدن کاوش به مراحلی فراتر از فنون رفتاری موجود باز کرد. در نتیجه، کوشش‌هایی برای افزودن عناصر شناختی به فنون موجود و نیز گشودن راهی برای ارایه و کاربرد منظم رویکردهای شناختی، به عمل آمد. از سال 1945 به بعد، بک و اِلیس را می‌توان از پیشگامان شناخت‌درمانی دانست که آثارشان این رویکرد را پایه‌ریزی کرد. اِلیس درمان عاطفی– عقلانی را توصیف کرد. او باورداشت که اختلال‌های هیجانی و روان‌شناختی به میزان فراوانی پیامد تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی فرد است و اگر بیاموزد که تفکر عقلانی خود را افزایش و تفکر غیرعقلانی را کاهش دهد، می‌تواند، از دست بیشتر اختلال‌های روانی رهایی یابد. رویکرد شناخت- درمانی بک نیز که ابتدا به طور عمده در افسردگی به کار گرفته شد، تفکر منفی را تنها یک نشانه در افسردگی نمی‌دانست. بلکه، باور داشت این نوع تفکر نقشی تعیین‌کننده در تداوم افسردگی ایفا می‌کند و تشخیص و تغییر افکار منفی می‌تواند به درمان افسردگی کمک کند. البته هرچند مدل شناختی بک، با کار روی افراد افسرده شروع شد. اما به سایر اختلالات نظیر اضطراب، اختلالات شخصیتی و اعتیاد گسترش داده شد.


 


 

[1]. Cognitive behavior therapy (CBT)

 

[2] . Beck & Weishaar

 

[3] . Bieling & Kuyken

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید


مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 33 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس تنهایی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

احساس تنهایی[1]

 

احساس تنهایی به عنوان یکی از نشانه های افسردگی و نیز به عنوان یک عامل مستقل در ایجاد آسیب های روانشناختی مورد توجه بوده است(شیبانی تذرجی، 1389، ص55). احساس تنهایی، گویای کاستی ها و کمبودهایی در برقراری پیوندهای عاطفی و اجتماعی است. به بیان دیگر، احساس تنهایی تجربه‌ای ذهنی و آزار دهنده است که گویای کاستی‌ها و کمبودهایی در پیوندهای عاطفی و اجتماعی میان فردی است. ممکن است کسی در میان گروهی باشد اما پیوندهای اجتماعی و یا عاطفی خشنود کننده‌ای نداشته باشد و از احساس تنهایی شکایت کند. بنابراین، دور ماندن فیزیکی از دیگران به معنای تنهایی نیست؛ اگرچه تنهایی و تنها ماندن با یکدیگر رابطه دارند. چیره شدن بر احساس تنهایی بی‌آنکه تماس دائمی و منظمی با دیگران داشته باشیم کاری بسیار دشوار است. افراد دچار تنهایی، بیشتر فرصت ارتباط‌های اجتماعی را از دست می‌دهند، زیرا گرایشی به انجام این کار ندارند(دیوریو[2] ،2003؛ نجاریان،1381).

 

از نظر تاریخی، احساس تنهایی یکی از سازه های پیچیده ی روان شناختی و مورد بحث در بین فلاسفه بوده است. در آن زمان احساس تنهایی یک مفهوم مثبت به معنای کناره گیری داوطلبانه­ی فرد از درگیری های روزمره ی زندگی برای رسیدن به هدف های بالاترمانند تفکّر، مراقبه و ارتباط با خداوند تلقی می­شد. اما امروزه در متون روان شناختی به احساس تنهایی مثبت پرداخته نمی شود. بلکه حالتی را درنظر می گیرند که در آن فرد فقدان روابط با دیگران را ادراک یا تجربه می­کند و شامل عناصر اصلی و مهمی مانند احساس نامطلوب فقدان یا از دست دادن همدم، جنبه های ناخوشایند و منفی روابط از دست رفته و از دست دادن سطح کیفی روابط با دیگری است(دی یانگ گیرولد[3]، 1998). تاریخچه­ی مطالعات احساس تنهایی بیانگر آن است که این سازه در گذشته با مشکلات دیگری مانند افسردگی، کمرویی، خشم، رفتار خودانزواطلبانه و مانند اینها مفهوم سازی شده بود(تیکه[4]، 2009). اما در تعاریف و مفهوم سازی­های جدید، احساس تنهایی یک سازه ی روان شناختی مستقل از دیگر مشکلات درنظر گرفته می شود که خطرات منحصر به فرد خود را دارد(کاسیوپو و همکاران[5]، 2006). مرور پیشینه ی پژوهشی در تعریف و مفهوم احساس تنهایی نیز نشان می­دهد که در این زمینه تفاوت های نسبتاً چشمگیری بین صاحب نظران وجود دارد. برای نمونه، برخی از پژوهشگران احساس تنهایی را یک حالت روان شناختی ناشی از نارسایی های کمّی و کیفی در روابط اجتماعی می دانند(پیلو و پرلمن[6]، 1982؛ به نقل از رحیم زاده و پوراعتماد، 1390، ص124). براساس نظریه هایی مانند ویس[7](1973) احساس تنهایی یک تجربه ی منفی شدید است که فرد از به یادآوری آن فعالانه اجتناب می کند. اگر هم مجبور به یادآوری شود، با نارضایتی زیادی این عمل را انجام می دهد و درماندگی ناشی از احساس تنهایی را کم اهمیت جلوه می دهد. وود[8](1986) این گونه استلال می­کند که احساس تنهایی یک هیجان بنیادی و یکی از قوی ترین تجربه های انسانی است. وی براین باور است که احساس تداعی شده با احساس تنهایی، عدم وجود روابط اجتماعی مناسب را به فرد گوشزد می کند.

 

برابر دیدگاه پپلا و پرلمن[9](1982) شناخت‌ها، عامل میانجی و واسطه در احساس تنهایی هستند. این بازنمایی از رویکرد شناختی برآن است که تنهایی، پیامد اختلاف مشاهده شده میان چند و چون پیوندهایی است که هرکس آرزوی آن را دارد. در دیدگاه پپلا و‌ پرلمن، مردم شاید دو گونه تنهایی را تجربه کنند. این دیدگاه بر اساس طبقه بندی ویس[10](1973) پدید آمده است. در این طبقه­بندی دو گونه تنهایی یعنی تنهایی عاطفی و تنهایی اجتماعی مورد شناسایی قرار گرفته است.

 

1- تنهایی عاطفی: در پی نبود یک وابستگی مهم یا از دست دادن یک چنان پیوندی پدید می‌آید.

 

2- تنهایی اجتماعی: در پی نبود پیوستگی به یک شبکه روابط اجتماعی پدیدار می‌شود و شاید تنها با دست‌یابی به یک شبکه ارتباطی خواستنی و خشنود کننده از میان برود(ون بارسن و همکاران[11]، 2000 ؛ به نقل از عابدینی نسب و خدابخش،1383).


 


 

[1] . loneliness

 

[2] . Devereux

 

[3] . De Jong Gierveled

 

[4] . Theeke

 

[5] . Cacioppo et al

 

[6] . Peplau & Perlman

 

[7] . Weiss

 

[8] . Wood

 

[9] . Pilla & Perlman

 

[10] . Weis

 

[11] .Van Baarsen et al

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید


مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری کودکان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری کودکان
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 79 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلالات رفتاری کودکان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

اختلالات رفتاری کودکان

 

تعریف اختلالات رفتاری کودکان با توجه به مفهوم بهنجاری

 

تشخیص رفتار بهنجار از نابهنجار اغلب مشکل است. هرچند برای تعریف رفتار بهنجار چندین مدل ارائه شده است اما هیچ یک از تعاریف ارائه شده آن‌قدر جامع نیست که همه موارد نابهنجار یا اختلالات روانی یا رفتاری را در بر گیرد. بنابراین در این مورد اتفاق نظر کلی وجود ندارد (اتکینسون و همکاران، 2006).

 

در آسیب‌شناسی روانی کودکان و نوجوانان نیز بحث از بهنجار و نابهنجار و تعیین مرز مشخص بین این دو کار آسانی نیست. قرار گرفتن کودک در فرایند رشد، رسش و تغییرات قابل مشاهده در رفتارهای عاطفی، شناختی و هیجانی این مشکل را دو چندان می‌کند و ناتوانی کودک در قضاوت بین درست و نادرست و عدم کنترل برخی رفتارهای خود، تصمیم‌گیری در مورد رفتارهای او را دشوار می‌سازد. در اکثر موارد تفاوت بین رفتار بهنجار و نابهنجار در کودکان بوضوحی که در مورد بزرگسالان تعیین می‌شود قابل تعیین نیست. تمام کودکان گاه‌گاهی رفتار غیر انطباقی مانند شب ادراری یا حملات قشقرق نشان می‌دهند. چنین رفتاری ممکن است نتیجه استرس خاص بوده و پاسخی بهنجار در مرحله خاصی از رشد باشد. پیت[1] (1998) کودک با اختلال رفتاری را کودکی می‌داند که رفتارهایش به اندازه‌ای نا مناسب است که شرکت او در کلاس باعث از هم گسیختن حواس یا آشفتگی ذهنی سایر همسالان باشد و نیز فشاری بیش از حد به معلم وارد کند. بر طبق نظر هرینگ (1993) کودکی که به علت جسمی یا تاثیرات محیطی به طور مزمن دارای یکی از ویژگی‌های زیر باشد، کودکی با اختلال رفتاری است:

 

1- ناتوانی در یادگیری متناسب با بهره هوشی، توانایی حسی- حرکتی و رشد فیزیکی

 

2- ناتوانی در پاسخ‌گویی به شرایط زندگی روزمره

 

3- ناتوانی در ایجاد و حفظ روابط اجتماعی مناسب

 

4- رفتارهای افراطی (فعالیت بیش از اندازه، بیش‌فعالی و یا رفتارهای افسرده‌گونه و گوشه‌گیرانه).

 

کرک (2001) رفتاری را انحرافی و واجد اختلال تلقی می‌کند که ضمن نامتناسب بودن با سن فرد، شدید، مزمن یا مداوم بوده و گستره آن شامل رفتارهای بیش‌فعالی و پرخاشگرانه تا رفتارهای گوشه‌گیرانه است. ویژگی این رفتارها این است که اولا تاثیر منفی بر فرایند رشد و انطباق مناسب با محیط کودک دارد ثانیا مزاحمت برای زندگی دیگران را بوجود می‌آورد(سیف نراقی و همکاران،1384).

 

ملاک‌های اختلال رفتاری

 

با توجه به تعاریف فوق‌الذکر، اختلال رفتاری نیز نوعی رفتار نابهنجار می‌باشد که در اینجا

 

ملاک‌های آن مورد بررسی قرار می‌گیرد. بر اساس نظریات مختلف، برای تفکیک رفتار بهنجار از اختلال رفتاری چندین ملاک وجود دارد که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

 

1- تناسب با سن

 

کودکان در سنین گوناگون به گونه‌های متفاوت رفتار می‌کنند. بنابراین کسانی که با کودکان کار می‌کنند باید با دامنه رفتار در سنین مختلف آشنا باشند تا بتوانند رفتار بهنجار را از نابهنجار تفکیک کنند. به عبارت دیگر از جایی که کودکان به سرعت و غیرمنتظره تغییر می‌کنند، نمی‌توان کارکرد آنان را بدون در نظر گرفتن هنچارهای سنی . رشدی ارزیابی کرد(نلسون و همکاران،2003).

 

2- تداوم

 

هنگام بررسی درباره اختلالات رفتاری کودکان همواره باید دقت کرد که رفتار دشوار از چه زمانی شروع شده، چه نوسانی داشته و به چه صورت ادامه داشته است. با توجه به اینکه بعضی از رفتارهای دشوار کودکان در مراحل خاصی از رشد بروز می‌کند، از این‌رو زمانی می‌توان آن‌ها را اختلال نامید که بعد از این دوره رشد نیز ادامه داشته باشد. برای مثال مکیدن انگشت در دوره شیرخوارگی یک عمل طبیعی محسوب می‌شود، ولی اگر این عمل در مراحل بعدی رشد به شدت ادامه یابد و منجر به بروز مشکلات دیگر از جمله گوشه‌گیری، پرخاشگری و غیره شود، اختلال محسوب می‌شود(نلسون و همکاران،2003).

 

3- هنجارهای اجتماعی- فرهنگی

 

شاید جامع‌ترین ملاک برای قضاوت در مورد اختلالات رفتاری کودکان نقش هنجارهای اجتماعی- فرهنگی باشد که سال‌ها قبل توسط انسان شناسی به نام بندیکت[2] (1934) به صورتی موثر شرح داده شده است. وی پس از مطالعه وسیعی که در مورد فرهنگ‌های مختلف به عمل آورد ابراز داشت که هر جامعه رفتارهای معینی را انتخاب می‌کند که مناسب آن است و افراد خود را به گونه‌ای پرورش می‌دهند که طبق آن عمل کنند. افرادی که بر اثر موضع‌گیری‌های قبلی، سرشت، خلق و خو و یا تجربه‌های اکتسابی این رفتارها را از خود بروز ندهند، اجتماع آن‌ها را افرادی کج‌رو و منحرف می‌شناسد. انحراف این افراد همیشه نسبت به معیارهای اجتماع سنجیده می‌شود. هنجارهای فرهنگی، در مورد کودکان و بزرگسالان هر دو مصداق دارد (نوابی‌نژاد،1387).  

 

4- دامنه اختلال

 

مشکلات محدود، نگرانی کمتری را ایجاد می‌کنند، در حالی‌که مشکل هرچه فراگیر تر باشد، موجب نگرانی بیشتر می‌شود. علائم منحصر به فرد ممکن است جای نگرانی زیادی نداشته‌باشد، در حالی که هرچه علائم شدیدتر و متنوع‌تر و بیشتر می‌شوند، مشکلات و در نتیجه نگرانی‌ها و ناتوانی‌های بیشتری را بوجود می‌آورند و در نتیجه قضاوت در مورد نابهنجار بودن رفتار آسان‌تر خواهد بود(نلسون و همکاران،2003).

 

5- تناسب با جنس

 

یکی از یافته‌های بارز در زمینه اختلال‌های رفتاری کودکان این است که در پسران، اختلال‌های رفتاری از تنوع و گستردگی بیشتری در مقایسه با دختران برخوردار است. این گستردگی شامل اختلال شدید روانی، تحرک بیش از حد، خیس کردن رخت خواب، رفتارهای ضد اجتماعی و مشکلات یادگیری است. در دختران اختلال‌های روانی بیشتر شامل مساله کمرویی شدید، ترس و اضطراب و گلایه از وضعیت جسمانی و مشابه آن است (نوابی‌نژاد،1387).  

 

6- موقعیت

 

رفتارهای نامطلوب در هر جامعه و در همه موارد تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، معمولا این گونه رفتارها در هر موقعیتی از کودک سر می‌زند. برای مثال ترسیدن کودک غیر عادی نیست، اما اگر این ترس در موارد و موقعیت‌های زیادی وجود داشته باشد، غیر عادی است. همچنین افسردگی و انزوای کودکان زمانی اختلال محسوب می‌شود که کودک در هر موقعیتی این حالت را داشته‌باشد. اما چنان‌چه کودکی به خاطر از دست دادن یکی از عزیزان افسرده و غمگین باشد، اختلال محسوب نمی‌شود. به طور کلی برای اینکه بتوانیم بگوییم یک رفتار کودک اختلال است یا نه بایستی معلوم کنیم که آیا رفتار مورد نظر در رشد و گسترش سازگاری و بهزیستی کودک تولید اشکال خواهد کرد یا نه؟ این پیش‌بینی مستلزم مدنظر قرار دادن فراوانی، شدت و تداوم رفتار مورد نظر است. همان‌طور که ذکر شد بسیاری از موارد که بعنوان مشکل رفتاری در کودکان توصیف می‌شوند، را می‌توان به عوان مشکلی گذرا در نظر گرفت، اما آن دسته از مشکلات رفتاری که از نظر شدت، فراوانی و تداوم از سن خاص کودک انتظار نمی‌رود می‌تواند اختلال رفتاری و پیش‌بینی کننده آسیب‌های روانی بعدی باشد(نلسون و همکاران،2003).


 


 

[1] Pate

 

[2] Benedicate

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید


مبانی نظری و پیشینه تحقیق الگوهای ارتباطی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق الگوهای ارتباطی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مبانی نظری و پیشینه تحقیق الگوهای ارتباطی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

الگوهای ارتباطی

 

بر پایه نظر اغلب اندیشمندان و صاحب‌نظران عرصة ازدواج، این پدیده به عنوان رسمی مهم در اغلب جوامع (مداتیل[1] و بنشف[2]، 2008) مستلزم برقراری ارتباط مؤثر و کارآمد است (کاراهان[3]، 2007). در حمایت از این موضوع بسیاری از پژوهشها نشان داده اند ارتباط زناشویی کارآمد پیشبینی کنندة قویِ کیفیت زناشویی (لدبتر[4]، 2009) و در مقابل ارتباط زناشویی ناکارآمد سرچشمه عمده‌ی نارضایتی است (گ?سر[5]، 1385). بر همین پایه می‌توان گفت مشکلات ارتباطی شایع ترین و مخرب ترین مشکلات در ازدواج‌های شکست خورده است (یالسین[6] و کاراهان[7]، 2009).

 

چرا که الگوهای ارتباطی ناکارآمد، موجب میشود مسائلِ مهم زندگی مشترک، حل نشده باقی بمانند و منبع تعارض تکراری در بین زوجها شوند (زانگ[8]، 2007). در حوزه روانشناسی و مشاوره ازدواج گفته میشود که زوجها برای بهبود روابط و الگوهای ارتباط‌شان نیازمند کمک متخصصان هستند (بولتون[9]، 1386). از سوی دیگر ارتباط زناشویی گسترده‌ترین مورد در برنامه‌های مداخله‌ای است که تا به حال اجرا شده است (ب?نچارد[10]، 2008).

 

ارتباط زناشویی عبارتست از فرایندی که در طی آن زن و شوهر چه به صورت ک?می در قالب گفتار و چه به صورت غیرک?می در قالب گوش دادن، مکث، حالت چهره و ژست های مختلف با یکدیگر به تبادل احساسات و افکار می پردازند (فاتحی زاده و احمدی، 1384).

 

یکی از راههای نگریستن به ساختار خانواده توجه به الگوی ارتباطی زوجین، یعنی کانالهای ارتباطی است که از طریق آن‌ها زن و شوهر با یکدیگر به تعامل می پردازند. به آن دسته از کانالهای ارتباطی که به وفور در یک خانواده اتفاق می افتد، الگوهای ارتباطی گفته می شود و مجموعه این الگوها شبکه ارتباطی خانواده را شکل می دهند (فاتحی زاده و احمدی، 1384).

 

الگوهای ارتباطی

 

 

 

طبقهبندی اول توسط گاتمن[11] (1993) و فیتز پاتریک[12] (1988) انجام گرفته است. آن‌ها با استفاده از ابزار پرسشنامه و مشاهده به وجود دو نوع الگوی ارتباطی کلی در ازدواج پی بردند: زوجیت باثبات، زوجیت بیثبات. زوجیت باثبات شامل زوجهای سنتی، زوجهای دوجنسیتی و زوجهای اجتنابی (دوری گزین) می شود. زوجیت بی ثبات نیز شامل زوجهای ناسازگار و زوج های آزاد و مستقل میشود (گاتمن، 1993؛ فیتزپاتریک، 1988).

 

السون[13] و فاورز[14] (1992) نیز در گونهشناسی معروف خود، زوجین را به چهار دسته تقسیم کرده اند (فاتحی زاده و احمدی، 1384):

 

  • زوجین سرزنده: از رضایت‌مندی زناشویی سطح با?یی برخوردارند، آن‌ها توانایی بیان احساسات و قدرت حل مشکل را با مشارکت یکدیگر دارند، آن‌ها از روابط‌شان با یکدیگر و از این که اوقات فراغت را با هم بگذرانند، خوشحال هستند، به مسائل اخ?قی و مذهبی در ازدواج اهمیت می دهند، بر سر مسائل مالی با هم توافق دارند و در نقشهای مردانه و زنانه تساوی طلب هستند.
  • زوجین سازگار: رضایت‌مندی زناشویی در آن‌ها در سطح متوسط است و از شخصیت و عادات یکدیگر نسبتاً راضی هستند، احساس می کنند که توسط همسرشان درک می شوند. در احساسات همدیگر شریکند، قادر به حل مشک?ت با کمک هم هستند. گاه دیدگاهشان نسبت به ازدواج قدری غیر واقعی است. ممکن است در مورد مسائل مربوط به فرزندان و ارتباطشان با یکدیگر اتفاق نظر نداشته باشند و مذهب بخش مهمی از ارتباط‌شان نیست.
  • زوجین سنتی: نارضایتی متوسطی درحوزه های ارتباطی دارند، از عادات شخصی همسرشان ناراضی هستند. در بیان احساسات و مواجهه با تعارض راحت نیستند. آن‌ها متمایلاند نظرشان نسبت به ازدواج واقعی باشد و به مذهب در ازدواجشان اهمیت می دهند.
  • زوجین متعارض: از عادات و شخصیت همسرشان ناراضی هستند. مشکل ارتباطی دارند و مشک?تی را در حوزه های ارتباطی، نحوه گذراندن اوقات فراغت، روابط جنسی، اخت?ف با دوستان همسر و خانواده او و غیره دارند (فاتحی زاده و احمدی، 1384).

 

 

کریستنسن و سالاوی[15] (1991)، الگوهای ارتباطی بین زوجین را به سه دسته تقسیم کرده اند: 1- الگوی سازنده‌ی متقابل: مهم‌ترین ویژگی‌اش این است که الگوی ارتباطی زوجین از نوع برنده - برنده می باشد. در این الگو زوجین به راحتی در مورد مسایل و تعارضات خود گفت و گو می کنند و به دنبال راه حل آن بر می آیند و از واکنش‌های غیر منطقی، پرخاش گری و. . . خودداری می کنند.

 


 

[1] Madathil

 

[2] Benshoff

 

[3] Karahan

 

[4] Ledbetter

 

[5] Glasser

 

[6] Yalcin

 

[7] Karahan

 

[8] Zhang

 

[9] Bolton

 

[10] Blanchard

 

[11] Gottman

 

[12] Fitzpatick

 

[13] Olson

 

[14] Fowers

 

[15] Christense & Salavi

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید


مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهتگیری مذهبی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت‌گیری مذهبی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 56 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 52
مبانی نظری و پیشینه تحقیق جهت‌گیری مذهبی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

جهت‌گیری مذهبی

 

تاریخ بشریت نشان داده است که انسان دین‌ورز قدمتی دیرینه دارد. آن‌چنان که از مطالعات باستان شناسی و انسان شناسی از اعصار دور بر می‌آید، مذهب به عنوان جزء لاینفک زندگی بشری در تمامی اعصار بوده است. ویل دورانت[1] معتقد است دین به اندازه‌ای غنی و فراگیر و پیچیده است که جنبه‌های مختلف و متفاوت آن برای دیدگاه‌ها و نگرش‌های مختلف به گونه‌ای متفاوت جلوه می‌کند. اما آن‌چه مهم می‌باشد این است که هیچ دوره‌ای از تاریخ بشر خالی از اعتقادات دینی نبوده است (خداپناهی و خاکساربلداجی، 1384).

 

تحقیقات مختلف نشان داده که برداشت اصلی اکثر افراد از دین، داشتن رابطه‌ای نزدیک با خداوند است، نه صرفاً مجموعه‌ای از باورها و اعمال. علاوه بر آن تأکید بر مجاورت هر فرد با خدا، همچنین ارجاعات مکرر به عشق بین بنده و خدا، در قالب ادیان توحیدی وجود دارد. دین و به‌خصوص «رابطه درک شده افراد با خدا» به عنوان یک پناه‌گاه مطمئن عمل می‌کند. افراد در زمان بروز بحران، خدا را به عنوان پناه‌گاهی مطمئن می‌دانند (روات[2] و کرک پتریک[3]، 2002).

 

می‏توان اظهار داشت که دین‌داری آگاهانه و گرایشات مذهبی تأثیر بسزایی بر جنبه‏های گوناگون رفتار فردی و اجتماعی جامعه، به‏ویژه نسل جوان دارد. البته توجه زیادی که امروزه به رفتارهای نابهنجار اخلاقی یا خلاف شرع و بزهکارانه‏ی جوانان معطوف می‏شود و نیز سیاست‏های پیشگیرانه یا تنبیهی که به‏طور ضربتی اتخاذ می‏گردد، می‏تواند تا حدودی مبیّن نگرانی از این واقعیت باشد که تلاش‏ها و فعالیت‏های بیش از دو دهه‏ی مدیران و مسئولان در انتقال باورها، ارزش‏ها و هنجارهای دینی به نسل جوان، با نوعی عدم موفقیت و ناکامی روبرو شده است (سرمدی، 1385).

 

تعریف دین

 

در زبان اوستایی ایران باستان «دین» به معنای شریعت و مذهب بوده ‏است و پیروان دین خود را «به‌دینان» می‏خواندند (حجتی، 1368). در فرهنگنامه‏ها نیز «دین» به معانی: جزا، حساب، طاعت، ورع، قدرت و آن‌چه انسان بدان متدیّن و پای‏بند گردد و نیز به گونه‏ای استعاری برای شریعت استعمال می‏گردد (ابن‏منظور، 1996). همچنین به معنای پاداش، آیین پرستش خداوند تعالی، رسم و قانون، قهر و مسلط شدن آمده است (شعرانی، 1355).

 

در قرآن کریم هم که لفظ «دین» حدود 90 بار به کار رفته، بدین معانی است: جزاء و حساب، کیش و شریعت، دین اسلام، رسم و قانون، حکم و فرمان، دعا و عبادت، آیین یگانه‏پرستی (سرمدی، 1380). از دین تعریفی که مورد اتفاق همه‏ی محققان باشد، وجود ندارد؛ به گونه‏ای که برخی دانشمندان از «برج بابل تعاریف دین» سخن به میان می‏آورند (ویلم[4]، 1377).

 

مروری بر آثار دانشمندان مسلمان نشان می‏دهد که اکثر قریب به اتفاق ایشان (برخلاف دانشمندان غربی) تعریف واحدی از دین را مدنظر قرار داده‏اند (تعریف سنتی از دین). علمای دین برخلاف دانشمندان علوم اجتماعی و فیلسوفان دین، تعریف خود را متوجه کلیه‏ی ادیان ننموده و دایره‏ی تعریف خود را به دین اسلام محدود کرده‏اند؛ برای مثال، استاد مطهری منظورش از دین اسلام، کلیه‏ی ادیان الهی از آدم تا خاتم است، چون بنابه استدلالی درون دینی، که متکی بر آیات قرآن کریم است، دین الهی در نزد خداوند یکی بیش نیست. . . و آن همانا دین اسلام است (مطهری، 1362). علامه طباطبایی دین را مجموعه‏ی عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی می‏داند که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده‏اند (طباطبایی، 1362). در تعریفی دیگر «دین اعتقاد به آفریننده‏ای برای جهان و انسان و دستورات عمل مناسب با این عقاید است» (مصباح یزدی، 1368).

 

براساس این تلقی از دین، ادیان بشری و اسطوره‏ای و غیرالهی اصلاً دین محسوب نمی‏شوند: «بت‏پرستی و انسان‏پرستی دین نیستند. بودیسم (آیین بودا) هم که خدا در آن مطرح نیست، دین نیست» (مصباح یزدی، 1368). برخی نیز هنگام ابراز نظر درباره‏ی اسلام و ادیان، دین را کتاب و سنت قطعی معرفی می‏نماید (سروش، 1372).

 

شاید بتوان گفت دین داری اعتقاد به وجودی متعالی است که وعده فرارسیدن زندگی پس از مرگ را می‌دهد و به ما فرمان می‌دهد در این دنیا به شیوه اخلاقی رفتار کنیم (گیدنز[5]، 1373). دین به مثابه عمیق ترین منبعی است که موجودیت انسان در آن پرورش یافته و تمام ابعاد آن از جمله وحدت انسان با خداوند به آن وابسته است. بنا به گفته کارلایل[6]: «دین هر فرد واقیت وجودی هر انسانی را مشخص می‌کند و بر جنبه‌های هویت ملی او نیز تأثیر می‌گذارد. اعتقادات مذهبی با سرنوشت انسان پیوند می‌خورند و جوشش‌های این عقاید در قلب انسان، اصول دیگر زندگی انسان را عمیقاً تحت تأثیر قرار می‌دهند» (یوآخیم، 1382).

 

مذهب

 

آلپورت (1950)، مذهب را به عنوان فلسفه وحدت بخش زندگی توصیف می‌کند و آن را یکی از عوامل بالقوه مهم برای سلامت روان دانسته، او معتقد است نظام ارزشی مذهبی، بهترین زمینه را برای یک شخصیت سالم آماده می‌کند. اما به این نکته نیز توجه دارد که این‌طور نیست که تمامی افرادی که ادعای مذهبی بودن دارند، دارای شخصیت سالم هستند. از دیدگاه آلپورت (1950)، این جهت‌گیری به دو صورت جهت‌گیری مذهبی درونی و جهت‌گیری مذهبی بیرونی می‌باشد. جهت‌گیری مذهبی درونی، مذهبی فراگیر، دارای اصولی سازمان یافته و درونی شده است که خود غایت و هدف است نه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف. شخصی که جهت‌گیری مذهبی درونی دارد با مذهبش زندگی می‌کند و مذهبش با شخصیتش یکی می‌شود. شخصی که جهت‌گیری مذهبی بیرونی دارد، مذهب با شخصیت و زندگیش تلفیق نشده است؛ برای او مذهب وسیله‌ای است که برای ارضای نیازهای فردی از قبیل مقام و امنیت مورد استفاده قرار می‌گیرد (خوانین زاده، اژه‌ای و مظاهری، 1384).


 


 

[1] Vill Dourant

 

[2] Rowatt,W. C

 

[3] Kirkpatrick, L. A

 

[4] Vilam

 

[5] Giddenz

 

[6] Karlayel

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید