مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارتهای مقابله ای (فصل دوم تحقیق)

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارتهای مقابله ای (فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارتهای مقابله ای (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهارتهای مقابله ای (فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

مهارتهای مقابله ای :

مهارت های مقابله ای، فنونی هستند که افراد در مواجهه با رویدادهای تنش زا به کار می گیرند. توانایی کنترل و تسلط بر موقعیت می تواند در افزایش توانمندی مهارت های مقابله ای موثر باشد و اثرات مخرب تنیدگی بر سلامت جسمانی و روانی جلوگیری کند. گاهی فرد می تواند افکاری را که درباره رویداد تنش زا دارد، تحت کنترل داشته باشد. که به آن کنترل شناختی گفته می شود. در مواردی کسب اطلاعات بیشتر درباره موقعیت تنش زا می تواند کمک کننده باشد. البته گذشته از این مهارت ها افراد می توانند در راستای پیشگیری از پیامدهای جسمانی و روانی تنیدگی، آموزش مهارت های مقابله ای را یاد بگیرند. آموزش مهارت های مقابله ای شامل آموزش مجموعه ای از روش های شناختی و رفتاری متعددی است که در جریان آن با هدف کمک به فرد آموزش داده می شوند تا بدین ترتیب فرد بتواند در بسیاری از موقعیت ها سازش لازم و سلامت روان را به دست آورد (دیماتئو 1991/ ترجمه موسوی).

- لازاروس (2000) مهارت های مقابله ای را به شرح زیر خلاصه می کند:

1- کاهش آسیب ناشی از شرایط محیطی

2- تحمل کردن حوادث یا واقعیت های منفی و یا تطبیق دادن خود با آن

3- حفظ تصویر ذهنی مثبت

4- حفظ تعادل احساسی و عاطفی

5- حفظ روابط رضایت بخش با دیگران

پاسخ های مقابله ای می توانند سه نتیجه به بار آورند:

1- حفظ شرایط احساسی حال حاضر

2- ادامه دادن فعالیت های روزمره که تحت تاثیر محرک تنش زا با وقفه روبرو شد است

3- احساس توانمندی روانی

- مقابله یا مدارای موثر برای رویارویی با علت محرک های تنش زا از چهار جزء اولیه تشکیل می شود:

1- راهبردهای موثر مقابله و مدارا

2- پردازش اطلاعات

3- اصلاح رفتار

4- رسیدن به راه حل های صلح آمیز و آرامش بخش (تسکین دهنده های فوری)

 

دیدگاههای نظری درباره مهارتهای مقابله ای :

درباره مقابله دیدگاه های نظری متفاوتی مطرح شده است که می توان از آنها موارد زیر را مورد مطالعه قرار داد:

- دیدگاه فرایدنبرگ و لویئس (به نقل از لازاروس 1993):

فرایدنبرگ و لویئس با تعریف مقابله به عنوان مجموعه ای از اعمال شناختی و عاطفی که در پاسخ به مسایل ویژه ای به کار برده می شود سه سبک مقابله ای را مطرح کرده اند که (1984) بر اساس نظریه لازاروس عبارتند از:

- سبک های بارور - مراجعه به دیگران و – سبک های نابارور (ناکارآمد)

این 3 نوع سبک از هیجده (18) نوع راهبرد تشکیل شده اند.

الف: سبک بارور: اجزا سبک بارور هشت راهبرد مقابله ای است.

1- حمایت اجتماعی: گرایش در میان گذاشتن مشکل با دیگران و جلب حمایت آنان به عنوان یکی از راههای کنترل کردن می باشد.

2- تمرکز بر حل مشکل: یک راهبرد مساله مدار می باشد که طی آن به طور منظم به بررسی مساله پرداخته می شود و با در نظر گرفتن دیدگاه های گوناگون با مشکل برخورد می شود.

3- سخت کوشی و موفقیت: این راهبرد توصیف کننده تعهد، بلند پروازی و تلاش زیاد می باشد.

4- تفریحات فیزیکی: منظور انجام فعالیت های ورزشی و داشتن آمادگی جسمانی برای برخورد مناسب با مشکل می باشد.

5- راههای آرام بخش: این راهبرد بیشتر به جهت آرام ساختن و (Relaxeition) است تا پرداختن به فعالیت های تفریحی و بدنی

6- حفظ تعادل خاطر: این راهبرد بیانگر ایجاد یا حفظ آرامش اطمینان به خود توانایی فرد برای مقابله با مشکل

7- تقویت رابطه با دوستان: حاکی از یک ارتباط صمیمی خاص می باشد.

8- تمرکز بر جنبه های مثبت (مثبت اندیشی): یعنی داشتن نگاهی مثبت و توجه به ویژگی های مثبت یک رویداد. (تا تمرکز بر بد اندیشی و ایجاد انرژی منفی)

- ب: سبک نابارور: مترادف سبک مقابله ای ناکار آمد (غیر مفید/ بی اثر)می باشند و از هشت راهبرد زیر تشکیل شده است:

1- نگرانی: بیانگر اهمیت دادن به آینده و به طور کلی خوشبختی در آینده به طور خاص می باشد.

2- حفظ تعلق خاطر: اهمیت دادن به ارتباط با دیگران به ویژه به آن چه که دیگران به آن فکر می کنند می باشد.

3- تفکر آرزومندانه: امیدواری به گرفتن یک نتیجه مثبت

4- کنار نیامدن (اجتناب دوری کردن): این راهبرد نشان دهنده دور شدن از مشکل و تسلیم شدن در برابر آن است.

5- کاهش تنش: فرد از راه تخلیه هیجانی و کاهش تنش سعی می کند احساس بهتری داشته باشد .

6- کناره گیری (خودداری): دوری کردن و کناره گیریفرد از جمع و دیگران و مخفی نگه داشتن مساله در خود و عدم ابراز آن به کسی

7- سرزنش خود: فرد خود را مسئول بروز نگرانی و مشکل می داند.

- ج: سبک مراجعه به دیگران: بیانگر مراجعه فرد به اشخاص دیگر جهت مساعدت و یاری خواستن از آن هاست و شامل چهار راهبرد است دیگران شامل همسالان، متخصصان، والدین و نیروهای معنوی / الهی می باشند.(عرفانی.1387)

1- راهبرد جستجوی حمایت اجتماعی: گرایشی است برای در میان گذاشتن مشکل شخصی با دیگر افراد و جلب حمایت آنان جهت کمک به وی

2- حمایت معنوی: نشان دهنده اعتقاد به خدا، دعا و نیایش کردن، توکل، امدادهای الهی و کمک گرفتن با این نیروی مذهبی است.

1- کمک حرفه ای: در این راهبرد فرد از اشخاص حرفه ای و متخصص آن حیطه خاص کمک می گیرد. (مثل کمک از وکیل برای جلب رضایت / کمک از دبیر ریاضی برای تقویت درسی)

2- اقدام اجتماعی: عملی است که فرد طی آن دیگران را است مشکل خویش مطلع می کند.  

دیدگاه لازاروس ،فولکمن (1984) :به اعتقاد لازاروس ، فولکمن راهبردهای مقابله ای که به صورت آگاهانه صورت می گیرند؛ سه کار عمده برای افراد دارند:

 


1- perufetional

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیزهوش (فصل دوم تحقیق)

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیزهوش (فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 50 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیزهوش (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیزهوش (فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

 

معانی هوش در فرهنگ های مختلف به شکل گوناگونی وجود دارد اما به گونه کلی می توان هوش را از دیدگاه وکسلر چنین تعریف کرد: هوش مجموعه یا کل قابلیت فرد برای فعالیت هدفمند، تفکر منطقی و برخورد کار آمد با محیظ است . یکی از قدیمی ترین تعریف ها از هوش توسظ بنیه و سیمون مطرح شده است به عقیده آنها هوش یک قوه ی ذهنی بنیادی است که تغییر یا فقدان آن بیشترین اهمیت را در زندگی عملی آدمی دارد این قوه ی ذهنی همان قضاوت است که گاه تحت عنوان عقل سلیم، عقل عملی، ابتکار و توانایی انطباق با شرایط یاد می شود. درست قضاوت کردن، درست درک کردن، درست استدلال کردن، فعالیت های بنیادی این هوش است( اتکینسون واتکینسون ،1990،براهنی،1386 ).

یکی از تعاریفی که بسیار مورد استفاده قرار گرفته، تعاریفی است که در سال 1985 توسط وکسلر مطرح شده است. او هوش را یک مفهوم کلی تلقی کرد که شامل توانایی های فرد برای اقدام هدفمندانه، تفکر منطقی و برخورد موثر با محیط است. وی عقیده داشت هوش کلی را نمی توان با توانایی هوشمندانه معادل دانست. باید آن را به عنوان جلوه ای آشکار شخصیت به طور کلی تلقی کرد.

پیاژه هوش را فعالیتی می داند که از شخصیت سر می زند و دائماً در حال تغییر است. وی تعاریف موجود را برای هوش نمی پذیرد و می گوید من هوش را نه بر اساس ملاک ایستا، آن چنان که دیگران تعریف کرده اند، بلکه از جهتی که هوش را در تکامل خود سیر می کند تعریف می کنم. من هوش را به صورتی از تعادل یابی تعریف می کنم که تمام ساخت های شناختی به سوی آن هدایت می شود به عبارتی، هوش نتیجه‌ی تاثیر دائمی ومتقابل فرد با محیط است که اگر این رابطه به صورت متعادل صورت گیرد،موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود(پیاژه به نقل از سیف، 1390).

در تعریف استیس هوش یعنی دررفتار انطباقی فرد که معمولاً دارای عنصری از حل مساله است و توسط فرآیندهای عملی و عملیات شناختی هدایت می شود(سیف، 1390) .

2-3-2-تعریف کودکان تیز هوش

تیز هوشی عبارت است از مهارت‌ها یا تولیدات فرد که دارای ویژگیهای برتری ، نادر بودن، اثبات پذیری وارزشمندی باشد(استرنبرگ ،زانگ ،1949،امیری مجد،1385).

کودکان تیزهوش وبا استعداد کسانی هستند که بر طبق تشخیص افراد صلاحیت دار واهل فن به دلیل استعدادهای برجسته خود قادر به عملکردهای عالی هستند. این کودکان به خدمات وبرنامه های آموزشی متفاوتی ورای آنچه معمولاً از طریق برنامهعادی مدرسه ارائه می شود نیازمندند تا به مسئولیتشان نسبت به خود وجامعه واقف شوند(گالاگر ،1997،مهدی زاده،صافی،1387).

 

برخی از دانشمندان به واسطه داشتن هوش، استعداد وتوانایی یادگیری بالای متوسط با همسالان خود تفاوت دارند. این دانش آموزان در گروه دانش‌آموزان تیزهوش وبا استعدادقرار دارندکه با استفاده از نمره های هوشبهر شناسایی می شوند. نمره هوشبهر 120 یا بالاتر اولین ملاک تیز هوشی .استعداد تلقی می شود. البته ملاکهای امروزی گسترده تر از هوشبهر است. در زمینه تیز هوشی واستعداد نیز تعاریف متعددی ارائه شده است که اساساً بر توانایی بالا در مهارتهای تحصیلی، حرکتی، هنری وخلاقیت تأکید دارد. این گروه برای تحقق استعدادها وتوانایی های بالقوه خود به آموزش وخدمات ویژه ای نیاز دارند(لایسا ،2009،کاکابرایی، ارجمند نیا، افروز،1389).

از نظر هالگریت(1963)، کودک تیزهوش کسی است که در یکی از رشته های خاص از خود توانایی وبرجستگی قتبل توجهی نشان دهد(افروز،1389).

تعریف مارلند از تیزهوشی

کودکان تیزهوش و با استعداد ،کسانی هستند که به تشخیص متخصصان روان شناس و روان سنج ، دارای تواناییهای برجسته اند وقادربه انجام اموردرسطحی عالی میباشند.او عقیده دارد که این کودکان دارای توانایی های فوق العاده در یک یا چند زمینه از شش زمینه زیر هستند .

توانایی هوش کلی : این تواناییها ، بوسیله آزمونهای میزان شده هوش و توسط متخصص سنجیده می شود .

استعداد درسی ویژه : توسط آزمونهای پیشرفت تحصیلی اندازه گرفته می شود .

توانایی فکری آفریننده ، ابتکاری و مولد : دارای افکاری به طرزغیرعادی ابتکاری بوده‌و جنبه خلاقیت دارد.

توانایی رهبری :توا نایی نفوذ در دیگران را داشته و می توانند آنان را در جهت مورد نظر خود هدایت نمایند .

ذوق و استعداد هنری : افرادی که دارای ذوق و استعداد فوق العاده در زمینه های موزیک،شعر،نقاشی،رهبری ارکستروازاین دست هستند .

توانایی حرکتی فوق العاده: افرادی که معمولاً درمدرسه‌ بعنوان قهرمان دریکی از ورزشها شناخته می شود(معافی،رون،1393)

 


1- Intelligenece

2- Wechsler

3- Atkinson

1- Piaget

2- Estes

3- Gifted child

4- Stenberg

5- Zhang

6-Gallagher

 

1-Larissa

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید


مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم کارکرد خانواده(فصل دوم تحقیق)

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم کارکرد خانواده(فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 100 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم کارکرد خانواده(فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم کارکرد خانواده(فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

تعاریف و مفاهیم کارکرد خانواده

نمای تاریخی لغت خانواده بسیار قدیمی است. خانواده از لغت فامیلیا مشتق شده است) 100تا 300 بعد از میلاد)که به همه افراد یک خانواده اعم از خویشاوندان، غیرخویشاوندان، مستخدمان، برده­ها و کارگران نسبت داده می­شود. سپس در نتیجه رشد طبقه متوسط یا سرمایه­داری خانواده محدودتر به وجود آمد (1215 تا1600بعد از میلاد (اعضای خانواده ملزم می­شدند که در منافع اقتصادی، اجتماعی و عاطفی خانواده سهیم باشند. در اوایل قرن بیستم، خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی وابسته به یکدیگر که همه افراد در آن شرکت داشتند، تعریف شد (جبک 1997؛ شیبانی، 1383).

کارکردخانواده از نظر رویکرد ساختاری، نظریه­ای کاربردی است بنیانگذار اصلی این نهضت سالوادورمینوچین است. یکی از فرضیه­های مهم آن این است که هر خانواده یک ساختار دارد این ساختار زمانی که خانواده در شرایط واقعی قرار داشته باشد شناخته می­شود. ساختار عبارت است: از مجموعه­ی رفتار و نقش­هایی که اعضای خانواده از طریق آن به هم مرتبط­اند. در رویکرد ساختاری، خانواده به عنوان یک کل مطرح می­شود و تعاملات بین زیر مجموعه­ها مورد توجه قرار می­گیرد (مینوچین،1381).

نوابی­نژاد خانواده را گروهی کوچک از افراد می­داند که از طریق پیوند زناشویی یا خونی با یکدیگر در ارتباط متقابل هستند و در کنار یکدیگر در واحد خاص زندگی می­کنند و دارای تجارب و فرهنگ مشترکی هستند. همچنین خانواده دارای امیال و اهداف مشابه بودند و مهر و علاقه آنان را به یکدیگر پیوند داده است. آکرمن خانواده را کانون کمک تسکین و شفابخشی می­داند. خانواده کانونی است که باید فشارهای روانی وارد شده بر اعضای خود را تخفیف دهد و راه رشد و شکوفایی آنها را هموار سازد ( نقل از ثنایی، 1387).

جوامع انسانی، خانواده به گروهی از افراد گفته می‌شود که با یکدیگر از طریق هم‌خونی، تمایل سببی، و یا مکان زندگی مشترک وابستگی دارند. خانواده در بیشتر جوامع، نهاد اصلی جامعه‌پذیری کودکان است. انسان­شناسان به طور کلی نهاد خانواده را این طور طبقه­بندی می‌کنند: مادرتباری (مادر و فرزندان او)، زناشویی (زن و شوهر)، و فرزندان. که خانواده هسته‌ای نیز خوانده می‌شود، و خانواده گستردههم‌خونی که در آن پدر و مادر و فرزندان با دیگران مثلاً خویشاوندان در مکان مشترکی زندگی می‌کنند. همچنین در برخی جوامع مفاهیم دیگری از خانواده وجود دارد که روابط سنتی خانواده را کنار گذاشته‌اند. خانواده به عنوان یک واحد اجتماعیِ جامعه پذیری، در جامعه‌شناسی خانواده مورد بررسی قرار می‌گیرد ( اعزازی، 1385). کارکرد خانواده معمولاً در خانواده­هایی که شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی را در پرورش فرزندان به کار می­گیرند نیرومند­تر است. خانواده­هایی که در شیوه فرزند­پروری خود از اصل همکاری و دموکراسی در روابط پیروی می­کنند، توانایی بیشتر برای انطباق با تغییرات دارند و شرایط مناسبی برای رشد کودکان فراهم می­کنند. در خانواده با الگوی سالم، اعضای خانواده مورد حمایت همدیگر هستند. انتظارات مربوط به نقش­های افراد روشن و دارای انعطاف است. مقررات خانواده واضح و انعطاف پذیر و نه بی مرز است (برک،1393).

راهبردهای خانواده

خانواده­ها معمولاً از الگوهای تعاملی ثابت، مشترک، هدفمند و مکرری را به نمایش می­گذارند که به آن راهبردهای خانواده می­گویند.(کانتور و لر،1975). این راهبردها معمولاً مطرح نمی­شوند به گونه­­ای که هر یک از اعضا احساس می­کنند باید نقشی را بازی کند که قبلاً به خوبی جا افتاده است. انواع این راهبردها عبارتند از :1-آنهایی که به قصد تداوم خانواده سعی می­کنند رابطه بین اعضا را حفظ کنند.2-آنهایی که به طور موقت فشار روانی راتشدید می­کند تا به هدف مورد نظر برسند.3-خانواده­هایی که می­کوشند با شرایط بیرونی کنار بیایند و در برابر نیازهای دائم التغییر اعضا پاسخگو باشند (گلدنبرگ،2013).

 رویکردهاودیدگاه­هایتبیینخانواده

در بررسی نظریات ارائه شده برای تبیین آسیب­شناسی در چار چوب خانواده رویکردهای بوئنی و ساختاری، طرح سه محوری و دیدگاه راهبردی می­توان توجه کرد .

 

 

رویکرد چند نسلی

این رویکرد که نشأت گرفته از نظریات بوئن است، به آسیب­های خانوادگی در چند نسل می­پردازد. در رویکرد بوئنی بیماری­های عاطفی زمانی ایجاد می­شود که افراد نمی­توانند خود را به نحوی شایسته از خانواده­های اصلی­شان متمایز کنند. متمایز کردن خود عبارت است از توانایی به دست آوردن کنترل عاطفی و در عین حال، ماندن در جو عاطفی شدید خانواده، متمایز کردن خود بیانگر میزان توانایی فرد برای تفکر واقع بینانه راجع به موضوعات سر شار از عاطفه در خانواده است. نئون معتقد است که سناریو زیر به ایجاد بیماری عاطفی می­انجامد زن و مردی که تضادهای حل­نشده با پدر و مادر خود دارند ازدواج می­کنند. زن و شوهر سعی دارند هر طور شده مسائل را فیصله بخشند. می­پذیرند که با هم مخالفت نکنند و یک صمیمیت کاذب به وجود آورند. ازدواج از بیرون ظاهراً بی اشکال است. نمایی ظاهری از خوشبخت بودن دارد اما در اعماق آن کشمکش، تنهایی و درد حاکم است .با تولد کودک به عنوان جزء سوم یک سیستم، مثلثی به وجود می­آید کودک کانون توجه می­شود. در سیستم قفل می­شود و خروج از خانواده را حقیقتاً غیر ممکن می­یابد (پور قاسمی،1389).

 


1. Familia

2. Gebeke

3. Akerman

1.Kantor And Leher

2.Goldenberg


1.Neon

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید


مبانی نظری و پیشینه تحقیق رضایت از زندگی (فصل دوم تحقیق)

مبانی نظری و پیشینه تحقیق رضایت از زندگی(فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 176 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مبانی نظری و پیشینه تحقیق رضایت از زندگی (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق رضایت از زندگی(فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

 

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

 

در چند دهه‌ی اخیر و با پیدایش رویکرد روان‌شناسی مثبت، تغییرات بسیاری در تحقیقات روان‌شناختی صورت گرفت؛ علاقه به تحقیق در این حیطه افزایش یافت (شوگرن، لوپز، ویماید، لیتل و پرس‌گروو، 2006) و گرایش پژوهش‌ها برای تبیین پدیده‌های روان‌شناختی، به سمت توانایی‌ها و ویژگی‌های مثبت انسان سوق پیدا کرد (حجازی و همکاران ، 1392). این شاخه‌ی جدید از روان‌شناسی اساساً به مطالعه‌ی علمی توانمندی‌ها، شادمانی و بهزیستی ذهنی انسان (اشنایدر و لوپز، 2007؛ به نقل از شیخی و همکاران ، 1389) و موضوع نسبتاً جدیدتر رضایت از زندگی و رویکردهای لذت‌گرا و سعادت گرا (کار، 2004؛ ترجمه‌ی شریفی و نجفی‌زند، 1387)، می‌پردازد.

سازمان بهداشت جهانی نیز، سلامت را به‌عنوان حالتی از بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی، و نه صرفاً نبود بیماری تعریف کرده است. این سازمان، سلامت روانی را نیز به‌عنوان«حالتی از بهزیستی که در آن فرد توانایی‌های خود را می‌شناسد، می‌تواند با فشارهای روانی بهنجار زندگی کنارآید، به نحو پرثمر و مولدی کار کندو برای اجتماع خویش مفید باشد» تعریف می‌کند (جوشنلو، رستمی و نصرت‌آبادی، 1385).

با توجه به نقش تعیین کننده‌ی بهزیستی در تعیین و تبیین کنش وری روان شناختی بهینه در افراد، شواهد تجربی مختلف، مطالعه‌ی نظامدار عوامل تبیین کننده‌ی الگوی تجارب هیجانی مثبت و منفی را به مثابه‌ی یکی از مهم‌ترین اولویت‌های پژوهشی خود تعریف کرده است (هوبنر، سالدو، اسمیت و مک نایت، 2008).

 

تعریف بهزیستی

سازه‌ی بهزیستی معمولاً تحت عنوان بهزیستی روان‌شناختی، بهزیستی اجتماعی و بهزیستی ذهنی موردبررسی قرار می‌گیرد (حجازی و همکاران، 1392). بهزیستی ذهنی عبارت است از ارزشیابی زندگی برحسب رضایت و تعادل داشتن بین حالات عاطفی مثبت و منفی. مدلی سه مؤلفه‌ای (و در برخی موارد با مشترک دانستن دو مؤلفه عاطفی، مدل دومؤلفه‌ای) برای مفهوم بهزیستی پیشنهادشده است که عبارت است از: 1) عاطفه مثبت، 2) عاطفه منفی، 3) مؤلفه شناختی رضایت از زندگی (داینر 2000، به نقل از سلطانی‌زاده، ملک‌پور و نشاط‌دوست، 1391).

بهزیستی ذهنی شامل اصول مهمی است که بر همه ابعاد رفتار انسان و پیشرفت او (شامل سلامت فیزیکی و روانی، پیشرفت مهارتی و آموزشی، صلاحیت اجتماعی و ایجاد روابط مثبت اجتماعی) تأثیرمی‌گذارد (برجز، نیآجی و زاف، 2002؛ به نقل از پیوسته‌گر، دستجردی و دهشیری، 1389).

 

ابعاد مختلف بهزیستی از نظر ریف

باید گفت که بهزیستی مفهومی انتزاعی و چندبعدی است که دارای فرضیه‌های متعددی است وعوامل بسیاری در تأمین بهزیستی افراد با یکدیگر تعامل دارند. در این‌جا به دلیل این‌که مدل بهزیستی ریف، مدلی جامع و دربرگیرنده‌ی متغیرهای پژوهش حاضر است، موردبررسی قرارمی‌گیرد.

مدل ریف شش بعد کارکرد روان شناسی مثبت که بهزیستی را احاطه کرده‌اند، در برمی‌گیرد. این شش بعد عبارت‌اند از:

- خویشتن پذیری، که شامل ارزیابی مثبت فرد از خودش و گذشته‌اش‌است. (این بعد به دلیل ارزیابی فرد از خودش، می‌تواند با خودپنداره که یکی از متغیرهای پژوهش حاضر است، مرتبط باشد)

- روابط مثبت با دیگران، اشاره به داشتن روابط پاداش‌دهنده با دیگران و کیفیت این رابطه دارد. (این بعد با رابطه‌ی بین والدین و فرزندان و تعارض والد – فرزند که یکی از متغیرهای پژوهش حاضر است، مرتبط است)

- استقلال، که به عنوان احساس خودمختاری تعریف شده است. این تعریف به شکل ساده به استقلال و توانایی تنظیم رفتارها، اشاره دارد.

- تسلط بر محیط، که اشاره به ظرفیت مدیریت مؤثر زندگی و دنیای اطراف دارد.

- هدف در زندگی، که به عنوان این باور که زندگی فرد هدفمند و بامعناست، تعریف شده است.

- رشد شخصی، به معنی رشد توانایی‌های باالقوه و بالفعل ساختن آن‌هاست(علیزاده، 1392).

 

تعریف رضایت از زندگی

دیدگاه فرد نسبت به زندگی بیشتر بر پایه منابع شناختی است، تا عکس‌العمل‌های هیجانی کوتاه‌مدت. به همین دلیل ازلحاظ مفهومی، رضایت از زندگی (جزء شناختی بهزیستی) پایدارتر از عناصر عاطفی است و درنتیجه از آن به‌عنوان شاخص کلیدی بهزیستی ذهنی مثبت یاد می‌شود (داینر و داینر، 2009).

تعریف رضایت از زندگی عبارت است از: نگرش مساعد فرد به زندگی خود به‌طورکلی (هیبرون،2007). کرسینی (2002) نیز رضایت از زندگی را ادراک یا احساس کلی مثبت هر فرد، در مورد کیفیت زندگی‌اش، می‌داند. رضایت از زندگی یک فرایند داوری است که افراد کیفیت زندگی خود را بر اساس ملاک‌های منتخب خودارزیابی می‌کنند (شیخی و همکاران، 1389). بنابراین این‌گونه ارزیابی‌ها شامل پاسخ‌های هیجانی افراد، حیطه رضایت و ارزیابی شناختی آنان است (مالکوک، 2011).

راجع به رضایت، فلاسفه قدیم نظیر ارسطو، افلاطون و همچنین اریک فروم مباحث فراوانی را مطرح کرده‌اند. به عقیده فروم، نیازهای تأمین نشده بر جسم فشار می‌آورند و ارضای آن‌ها سبب رضایت می‌شود. ازکمپ در تعریف رضایت می‌گوید: «در تضاد با مفهوم خوشحالی که ناظر بر تجربه عاطفی (هیجان‌ها و احساس‌ها) است، رضامندی بر تجربه شناختی یا داورانه ای دلالت دارد که به‌عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت قابل‌تعریف است. این تعریف طیفی را تشکیل می‌دهد که از ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در برمی‌گیرد» (ازکمپ، ترجمه ماهر،1386). در حقیقت رضایت از زندگی این مسائل را منعکس می‌کند که تا چه اندازه نیازهای اساسی برآورده شده‌اند و تا چه اندازه انواع دیگر اهداف، به‌عنوان اهداف قابل‌دسترسی می‌باشند. درحالی‌که برای افرادی که در شرایط کم‌تر پیشرفته زندگی می‌کنند، ارضای نیازهای اساسی، بیشتر موردتوجه قرار می‌گیرد (کومین و نیستیکو، 2002).

رضایت از زندگی را به‌عنوان قضاوت شخصی از سعادت و بهروزی و کیفیت زندگی مبتنی بر معیارهای انتخابی هر فرد تعریف کرده‌اند. مفهوم رضایت به‌عنوان یک تجربه درونی است که حضور مثبت هیجان‌ها و نبود احساسات منفی را در برمی‌گیرد (رود، آرتول دی، مونی، نییر، بولدوین، بامر و روبین، 2005). رضایت درونی انسان‌ها، از رشد فردی، اجتماعی و منابع سازشی نشأت می‌گیرد (فانک، هوبنر و والیوس، 2006).

هنگامی‌که از افراد خواسته می‌شود تا رضایت از زندگی خود را ارزیابی کنند، آنان به راهبردهای اکتشافی، عاطفی و دیگر اطلاعاتی که در خاطرشان به‌آسانی قابل‌دسترس باشد، تکیه می‌کنند. به عبارتی تعهد فرد به یک سری اهداف جهت دستیابی به آن و وجود اهدافی مرتبط با روابط اجتماعی، کار و فعالیت؛ رضایت از زندگی را می‌سازد (فیلسینگر و توما، 1988، به نقل از شاه سیاه، بهرامی، محبی و ترابی، 1390).

 

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید


مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره، خود آرمانی (فصل دوم تح

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره، خود آرمانی (فصل دوم تحقیق)
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل docx
حجم فایل 54 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره، خود آرمانی (فصل دوم تحقیق)

فروشنده فایل

کد کاربری 4674

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود، خودپنداره، خود آرمانی (فصل دوم تحقیق)

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

 

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

خود، خودپنداره، خود آرمانی

جرسیلدپدیده خود را چنین تعریف می‌کند: خود، مجموعه‌ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می‌شود. بدین معنی که او می‌فهمد کیست و چیست. خود، دنیای درونی شخص است و شامل تمام ادراکات، عواطف، ارزش‌ها و طرز تفکر او است. پندار یا تصوری که فرد از خود دارد مسلماً برای او اهمیت حیاتی داشته، و سعی دارد که این تصویر را نگه دارد (بیابانگرد، 1390).

خود پنداره: پاپیکا خودپنداره را به‌عنوان یک ساختار پیچیده و اغلب شناختی از تعمیمات شخص به خود که شامل ویژگی‌ها، توانایی‌ها، دانش، ارزش‌ها، نگرش‌ها، نقش‌ها و دیگر موضوعاتی که افراد خود را تعریف کرده و پیوسته داده‌های خود را در آن یکپارچه می‌کنند، می‌داند (جوکلاوا و اولریکایوا، 2011).

خود ایده‌آل یا آرمانی مجموعه ویژگی‌های شخصی و شخصیتی است که ما دوست داریم واجد آن‌ها باشیم. این تمایل ممکن است هدفی فردی و ذهنی باشد که ما در تخیل خود می‌خواهیم به آن دست‌یابیم و یا تصویری است که میل داریم از خود به دیگران نشان دهیم. خود ایده‌آل ممکن است بسیار دور از واقعیت و دور از دسترس باشد. تحقیقات نشان داده است که در افراد به هنجار به‌خصوص افراد نوروتیک، کشمکش میان خود و خود ایده‌آل بسیار بیشتر از افراد عادی است (بیابانگرد، 1390).

اهمیت مفهوم خود و خودپنداره

خود پنداره در طول تاریخ بشر از دیدگاه فلاسفه، دانشمندان و نیز افراد عادی، موردتوجه قرارگرفته است (حسن‌زاده و همکاران ، 1384). خودپنداره، برای متخصصان بهداشت روانی از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا پندار فرد از شخصیت خود تا اندازه زیادی تصور او را راجع به محیطش تعیین می‌کند، و این عامل نوع رفتارهای او را طرح‌ریزی می‌نماید. اگر تصور از خود، مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارای سلامت روانی است و اگر پنداره فرد منفی و نامتعادل باشد، او ازلحاظ روانی ناسالم شناخته می‌شود (بیابانگرد، 1390).

به باور اندیشمندان، قسمت عمده ویژگی‌های شخصیتی، منش و خصوصیات رفتاری هر فرد به تصویری که از خود در ذهن دارد، یعنی انگاره وی، بستگی دارد (ستوده، 1390).

شاید مهم‌ترین فرض از نظریه‌های جدید «خود» این باشد که انگیزه تمام رفتارها حفاظت و ارتقای خودِ ادراک شده است. تجارب برحسب ارتباطشان با خود درکمی‌شوند و رفتارها نیز از این درک‌ها سرچشمه می‌گیرد. در این صورت، می‌توان نتیجه گرفت که تنها یک نوع انگیزش وجود دارد و آن‌هم انگیزه شخصی درون است که هر انسان در تمام زمان‌ها و مکان‌ها هنگام دست زدن به هر عمل دارد. (پرکی، 1970؛ ترجمه میرکمالی، 1378).

بنا به عقیده کمبز و اسنیگ خودقالب اساسی مراجعات شخصی و هسته مرکزی ادراک است که بقیه منطقه ادراک نیز در اطراف آن سازمان می‌یابد. در این مفهوم، خود پدیده‌ای است که هم محصول تجربیات گذشته و هم سازنده تجربیات جدیدی است که توانایی‌اش را دارد. این بدان معناست که هر چیزی بر مبنای مراجعات فرد به خود و از مجرای خود درکمی‌شود. دنیا ازنظر فرد، همان چیزی است که او می‌فهمد و از آن آگاهی دارد. به‌عبارت‌دیگر، جهان و مفاهیم را به همان طریقیکه خودمان می‌بینیم، مورد ارزشیابی قرار می‌دهیم . (پرکی، 1970؛ ترجمه میرکمالی، 1378).

جوانب مختلف خود پنداره

در این‌جا به جنبه‌هایی از خود پنداره اشاره می‌کنیم که کمتر موردتوجه قرارگرفته است:

الف. خودپنداره فردی: بیانگر خصوصیات رفتاری فرد است از دیدگاه خودش. این خودپنداره از خصوصیات جسمانی تا هویت جنسی، قومی، طبقه اجتماعی ـ اقتصادی و هویت من یا حس استمرار و یگانگی فرد در طول زمان را دربرمی گیرد.

ب. خودپنداره اجتماعی: ویژگی‌ها و یا خصوصیات رفتاری شخص است که وی تصور می‌کند دیگران آن را مشاهده می‌کنند.

ج. خودآرمانی با توجه به خودپنداره شخصی فرد: این آرمان‌ها خودپنداره‌هایی هستند که فرد شخصاً امیدوار است همانند آن‌ها باشد.

د. خودآرمانی با توجه به خودپنداره‌های اجتماعی فرد: این آرمان‌هاپنداره‌هایی هستند که فرد دوست دارد دیگران آن‌گونه مشاهده کنند (کرسینی،1984؛ به نقل از بیابانگرد، 1390).

ه. خود پنداره تحصیلی: خود پنداره تحصیلی به‌شدت بر اطلاعات اجتماعی نسبی متکی است و انعکاسی از ارزیابی‌های سایرین است و ماهیتی هنجاری دارد. به عبارتی خودپنداره تحصیلی هر فرد درنتیجه قیاس خود با سایرین حاصل می‌شود (فرلا، والکه و کای، 2009). از نظر آرسوان (1986) خودپنداره تحصیلی باور فرد در مورد مقدار مهارت فرد برای درگیر شدن در تحصیل، نسبت به همکلاسی‌هایش، می‌باشد (به نقل از پهلیوان و کوسگلو، 2012).

خودپنداره‌ی تحصیلی

یک مسئله‌ی انگیزشی که می‌تواند در روند یادگیری تأثیرگزار باشد، مفهومی است که فرد از خود به عنوان یادگیرنده، دارد. این مفهوم در خلأ شکل نگرفته است و ناشی از تجربیات مختلفی است که او در موقعیت یادگیری داشته است (یزدی، 1383). خودپنداره‌ی تحصیلی کلی در سال‌های اولیه‌ی تحصیل به تدریج در حال شکل گیری است. همچنان که فرد سال‌های تحصیلی را پشت سر می‌گذارد، تصوری مثبت و منفی از خودش در امر تحصیل نیز کسب می‌کند. اگر دانش آموز در فعالیت‌های یادگیری خود در اکثر تکالیف یادگیری و طی چندین سال تحصیلی احساس موفقیت و شایستگی کند، و این شایستگی نیز از سوی دیگران به وی اطلاع داده شود، در ارتباط با تکالیف تحصیلی یک نوع احساس کلی ارزشمندی کسب می‌کند و برعکس اگر در انجام تکالیف آموزشگاهی احساس شکست کند، احساس عدم کفایت و شایستگی کلی در او ایجاد می‌شود (یارمحمدی واصل، قنادی و مقامی، 1392).

مهم‌ترین مشخصه خود پنداره تحصیلی حالتی است که خودپنداره فرد را درنتیجه‌ی کنش‌های متقابل و تجارب با دیگران مشخص می‌کند و این واقعیت را تأیید می‌کند که خودپنداره تحصیلی یادگرفتنی و قابل اکتساب در طی زمان است و معلمان نقش مهمی در شکل‌گیری خود پنداره و خود پنداره تحصیلی بچه‌ها دارند (منداگلیو و پرت، 2003؛ به نقل از میکائیلی، افروز و قلیزاده، 1391).

افرادی که در انجام کارها خود را اثربخش تر، مطمئن‌تر و توانمندتر می‌دانند، در مقایسه با سایرین از خودپنداره‌ی تحصیلی بالایی برخوردار خواهند بود. بالطبع چنین خودپنداره ای منجر به رشد و پیشرفت تحصیلی آتی فرد و عدم بروز هیجانات منفی در وی می‌شود. بر این اساس افرادی که در آغاز تحصیل تفکر و برداشت مثبتی از خود و توانایی‌های خود دارند، چنین تفکر مثبتی منجر به پیشرفت تحصیلی آنان می‌شود. همچنین پیشرفت تحصیلی آنان بازخورد مثبتی به خودپنداره و صحت برداشتشان از خود و توانایی‌هایشان می‌بخشد (مارش،2002 و اکرم رانا و ضفر اقبال، 2005؛ به نقل از غفاری و ارفع بلوچی، 1390). دانش آموزانی که در دوران تحصیل دچار ضعف و شکست می‌شوند، در اثر تکرار شکست، باوری کاذب و محدود کننده می‌یابند که تداوم و تعمیم آن باعث ثبت خودانگاره‌ی منفی و بازدارنده و مانع در برابر ابراز توانایی‌ها وتحکیم احساس ضعف بیشتر در مراحل بعدی می‌شود؛ تصور مردود شدن و احتمال مردود شدن، در عمل عدم تلاش برای حل مشکلات و جبران ضعف‌ها و بروز ضعف تحصیلی را افزایش داده و به تدریج جزء شخصیت وی می‌گردد (هاشمی، 1374).

عوامل مؤثر بر خودپنداره‌ی تحصیلی

از دیدگاه رئیس سعدی (1386) چهار عامل زیر می‌تواند در شکل‌گیری خودپنداره‌ی تحصیلی تأثیر گذار باشد:

- خانواده: خانواده یک واحد اجتماعی است که بیشترین تأثیر را بر رشد فرزند دارد. والدین از طریق ارائه‌ی الگو، معیارها و پاداش‌ها در رشد شناختی و مفهوم "خود" و کسب هویت دارند (بیابانگرد، 1389).

- مدرسه: محیط مدرسه اولین محیط اجتماعی است که کودک با ورود به آن، تکالیف آموزشی مرتبط با آن را بر عهده خواهد داشت. نحوه‌ی عملکرد دانش‌آموز در مدرسه در مورد هریک از دروس و در مقایسه‌ی با سایر دانش‌آموزان بالاترین تأثیر را در شکل‌گیری خودپنداره‌ی تحصیلی خواهد داشت.

- بازخورد دیگران: خودپنداره، مفهومی است که در اثر ارتباط فرد با دیگران و بازخوردهای دریافتی از آن‌ها شکل می‌گیرد. در واقع هر فرد خود را در آینه‌ی دیگران می‌بیند و می‌شناسد.

- ارزش‌های فرهنگی: وقتی مردم انتظارات فرهنگی را همسو با توانایی‌ها و رفتارهایشان می‌بینند، درباره‌ی خودشان احساس خوبی می‌کنند وعزت نفس آن‌ها زیاد می‌شود (واتین ولیود، 1997؛ به نقل از فنونی، 1380).

 

 

 در صورت وجود مشکل در روند خرید و دانلود هر کدام از فایل ها ی سایت با از طریق پیامک یا تماس شماره 09214087336 در ارتباط باشید